تولد همسرم
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که ١٠٠ سال زنده باشی فردا تولد همسرمه همسر م متولد ٣ مهر ٦٥ اه خیلی دوست دارم خوشحالش کنم و جشن بزرگی بگیرم اما جیبم فعلن خالی اه امشب به یه بهونه ازش پول میگیرم اما تابلوه میفهمه دیشب به من به شوخی میگفت کدوم سالنو گرفتی منم گفتم سالن مگه چه خبره حالا ببینم تا فردا چه کار میکنم به افتخار بابایی قالب وبلاگو تولد انتخاب میکنم گرچه بابایی به وبلاگ سر نمیزنه مگه من بهش بگم اما همراهم تولدت مبارک انشالا سایه ات همیشه بالا سر منو فاطمه باشه دوستت دارم اگه خوندی پرو نشی ها ...
نویسنده :
عبیر
14:15
خاطرات جا مانده
چند وقتی حدود ٣ روز فکر کنم نی نی بلاگ برام باز نمیشد برام همه چی باز میشد جز نی نی بلاگ بعد همسری فیلتر شکن نصب کرد باز شد بعد از اون نتم مشکل پیدا کرد واسه همین خاطراتی جا موند به صورت خلاصه مینویسم اینکه هفته پیش مامانی از سفر برگشت ما هم کلی خوشحال رفتیم فرودگاه دنبالش منم مثل بچه ها شب از خوشحالی خواب به چشمم نمیومد خلاصه روز بعدش همگی خونه مامانی جمع شدیم گفتیمو خندیدیم و بازی کردیم اما چه بازی موشک بازی موشکهای کاغذی درست میکردیم گروه اقایون در مقابل گروه خانما و انگار اقایون دل پری از خانما داشتن همچین موشک ها رو نوک تیز درست میکردن و با سرعت بالا مینداختن انگار سوزن به بدنت خورده نه موشک کاغذی برگشتنی منم به تقلید از...
نویسنده :
عبیر
13:54
تصمیم
دیشب رفتیم هایپر واسه خرید که یه دفعه چشمم به لگن بجه افتاد خیلی وقته که میخام بگیرم ولی به قول مامانم تنبلی اخه از پوشک گرفتن خیلی سخته چه کنم یه شیشه شیر واسش گرفتم هنوز شیرو با شیشه میخوره با لیوان نمیخوره که وقتی خانمه داشت حساب میکرد گفت هنوز به دخترت شیشه میدی خیلی بده بزرگ شده دیگه خیلی سخته بگیریش منم ناراحتتتتتت حالا ٢ معزل دارم از شیشه گرفتن از پوشک گرفتن
نویسنده :
عبیر
13:20